بهم بگو:((دوستت دارم!))پارت ۲

میا:اممممم حالا باید بریم خونه؟
کاگیاما:آره
میا:من غشششششش
کاگیاما:اع چرا؟
میا:خوابم میاد
کاگیاما:یکم وایسا بریم تو اتوبوس بخواب
میا:باشه
((در اتوبوس))
میا و کاگیاما کنار هم نشسته بودن
چون هوا سرد بود کاگیاما سوشرتش رو داده بود به میا
میا خوابش برده بود و سرش رو گذاشته بود رو شونه کاگیاما
کاگیاما تو ذهنش:وقتی میخوابه خیلی گوگولی میشه البته در حالت عادی هم گوگولیه
چند دقیقه گذشت و اتوبوس رسید جلوی در مدرسه میا هنوز خواب بود
کاسومی اومد میا رو بیدار کنه
کاسومی:هی میا
کاگیاما:هیسسسسس بزار بخوابه
کاسومی:خب رسیدیم به هر حال باید پیاده شه یا نه؟
کاگیاما میا رو براید استایل بغل کرد
کاگیاما:خودم میارمش
کاسومی:باشه خود دانی





باور کنید برای پارت ۲ هیچ ایده ای ندارم به خاطر همین فعلا نمی نویسم بعدا می نویسم